امام صادق ع، راهگشای فلسفه "علوم تجربی" ("طبیعت"، نام مستعار "خلقت" است)
شهادت امام جعفر صادق ع _ نشست (امام صادق ع، پدر "علوم طبیعی" در تمدن اسلامی )_ مشهد _ ۱۳۹۷
بسمالله الرحمن الرحیم
از امام صادق(ع) بیشتر روایت فقهی نقل میشود و گاهی هم روایات اخلاقی، اما روایات سبک زندگی از ایشان خیلی کم نقل شده است روایاتی در حوزه علم و علوم تجربی و طبیعتشناسی هم کم نقل شده است. از امام صادق(ع) در باب همین علوم طبیعی، تجربی، فیزیک، شیمی، بدنشناسی، جانورشناسی که بدانیم امام صادق(ع) یک وجه دیگر هم داشتند که بزرگترین نهضت علمی به همین علوم دنیوی که در دنیا تکنولوژی و صنعت از آن بیرون آمده است بزرگترین نهضت علمی را از امام صادق(ع) ایجاد کرده است آن موقع جهان اسلام ابرقدرت جهان بود بنیعباس بزرگترین قدرت جهان بود و داخل این جهان اسلام بزرگترین دانشگاه را از امام صادق(ع) ایجاد کرده بودند در 20 – 30 رشته شاگرد تربیت میکردند فقط دانشگاه مسجدالنبی 4 هزار دانشجو داشته است دانشجویانی که اکثرشان اهل سنت بودند شیعه نبودند فرزندان موسیبنجعفر(ع) و از امام صادق(ع) در این فضا وجود دارند. از فقه تا شیمی، از فلسفه تا فیزیک، از حدیث و تفسیر تا تعلیم و تربیت و انسانشناسی و روانشناسی و بیولوژی بدن و...
من فقط چند روایت از ایشان بگویم که شما بدانید از فلسفه و کلام و حکمت و پزشکی و شیمی، مثل یک آدم کالبدشکافی کرده و تشریح جسد کرده، راجع به بدن انسان چه چیزهایی میگویند، بخشی از اینها هنوز در دنیا مطرح نشده است. بخشی از اینها قرنها بعد مثلاً صد سال پیش کشف شده است ایشان هزار و چند صد سال پیش این حرفها را زده است اصلاً ایشان نمیفهمیدند که این حرفها را چه میگویند همین رساله «توحید مفضّل» که گاهی بعضی از بزرگان به عنوان رساله فَکِّر میگفتند، فَکّر یعنی فکر کن، بیندیش. میفرمودند همین چیزهای عادی که از کنار آن رد میشوید دوباره برگرد و ترمز کن و درست نگاه کن و حالا مطالعه کن. این دروغی که نقل میکنند میگویند نیوتن زیر درخت سیب بود دید سیب افتاد گفت چرا افتاد؟ همه میدیدند هیچ کس نمیگفت چرا ولی این گفت چرا، بعد جاذبه را کشف کرد که دروغ است اصلاً قانون جاذبه قرنها قبل در کتاب دانشمندان اسلامی هست، حتی همین حرف را، واقعیاش را امام صادق(ع) به همه میگفت هرچه را می بینید فکر میکنید عادی است همانجا توقف کنید و راجع به آن فکر کنید که چرا اینطوری است؟ منتهی باید در آن معلوماتی، پرسشهای دقیقی، آزمایش، اینها هم باید باشد. یک وقتی ما نوجوانی میگفتیم که چطور نیوتن میگویند خوابیده دیدند سیب افتاده و جاذبه کشف کرده حالا ما هم همینجا اینجا بنشینیم دور و برمان را نگاه کنیم شاید یک چیزی الآن کشف کردیم! یکی دو ساعتی دور و برم خیلی نگاه کردم ولی هیچی کشف نکردم! خب آدم باید سؤالی داشته باشد اطلاعاتی داشته باشد بفهمد دنبال چیست یا حداقل سؤالی که مطرح میشود با دهتا سؤال دیگر گره بخورد حالا در مورد نیوتن افسانه است چون قانون جاذبه قبل از او بود. اما از امام صادق(ع) از این سؤالات زیاد مطرح کردند مثلاً پدر شیمی جدید "جابربنحیّان" که یکی از شاگردان از امام صادق(ع) است اولین آزمانیشگاهها مثل همین آزمایشگاههای امروز تبخیر، تقطیر، میعان، همه اینها را ایشان گفته است یک و نیم قرن قبل در خرابههای کوفه آزمایشگاههای جابر بیرون آمد خب اینها نمونههایی از شاگردان ایشان بودند قبل از هشام بن سالم، اینهایی که در جریانهای فکری خیلی قوی بودند، غیر از اینها در این رشتهها داشت افراد قویای را تربیت میکرد. مثلاً در روایت از ایشان هست خب همه میدانند که چوپ روی آب میماند همه هم میگویند خب عادی است باید هم بماند! از امام صادق(ع) میفرمایند که عادی بودن یک چیز و این که شما به آن عادت کردید دلیل نمیشود که این باید همینطوری باشد و شما در آن نیندیشید، سؤال میکنند که آیا فکر کردید که چرا چوب روی آب میماند و چرا زیر آب نمیرود؟ خب اگر بخواهید به این سؤال جواب بدهید چندتا قانون بزرگ را کشف میکنید از توی آن صنعت، تکنولوژی و... بیرون میآید. ایشان راجع به کشاورزی، درختکاری، تشریح بدن، راجع به آسمانها و زمین، راجع به همه چیز چنان دقیق و چنان سؤالات ریزی را مطرح میکنند این بحثی را که میگویند معتقد بودند زمین ثابت بوده و زمین دور خورشید میچرخد. هزار و چندسال پیش در همین توحید مفضّل خلاف این را از امام صادق(ع) دارند میگویند از کلمات ایشان معلوم است که دارند میگویند زمین دارد دور خورشید میچرخد. اینها میگویند نه آقا گالیله در قرن 17 و 18 فهمید. خب اینها دروغ است. گردش خون در بدن را میگویند پزشک دربار انگلیس در قرن 17 "هاروی" او کشف کرده است. از امام صادق(ع) دارد هزار و جند صد سال راجع به جریان خون در بدن را توضیح میدهد. امام هادی(ع) با اصحاب کنار آتش نشستند دارند ستارهها و آسمان را نگاه میکنند امام(ع) یک توضیحاتی میدهند بعد روایت از امام هادی(ع) نقل شده که میفرماید این حدید (آهن) را میبینید با همین میشود آنجا رفت. خب هیچ کس نمیفهمد که آقا چه میگویند؟ آنهایی که آنجا نشسته بودند میگویند حالا آقا یک چیزی فرمودند ما هم تعبّداً بگوییم بله بله میشود! خب هزار سال و چند سال باید بگذرد تا بفهمند که با چند تُن فلز میشود به آسمان رفت. امیرالمؤمنین(ع) کنار اصحاب نشستند میگویند که میدانید از دل آب میشود آتش بیرون آورد؟ از امام صادق(ع) روایت است که فرمود میدانید در دل همه چیز آتش است؟ یعنی چه؟ همین انرژی هستهای نیست هر چیزی که میبینید درون آن آتش و انرژی حرارتی هست. طرف خیاط است آمده پیش امیرالمؤمنین(ع) میگوید آقا شغل من خیاطی است چشمهای من دیگر نمیبیند درست نمیتوانم نخ توی سوزن بکنم چه کار کنم؟ فرمودند یک سنگی فلانجا هست برو آن را پیدا کن بیاور تا به تو بگویم چه کار کن. میرود میآورد بعد به او میگویند این سنگ را اینطوری بتراش و بعد که میخواهی خیاطی کنی این را بگذار جلوی چشمت، اولین عینک. که این سنگ را اینطوری بتراش این را وصل کن و اینطوری خیاطی کن. که او میگوید من آن سنگ را پیدا کردم فلان کار را کردم من تا چند سال چشمهایم درست میدید و خیاطی میکردم. آن وقت اینها میگویند عدسیها را در قرن 18 و 19 فلانی در دانمارک ساخته است. "ابننفیس" که از علمای بزرگ شیعه است قرنها بعد جریان گردش خون در بدن را بر اساس همین روایت تفسیر و تحلیل کرده است ابنهیثم شیعه اهل بصره، ایشان قوانین فیزیک جدید و نورشناسی، همه اینها را مطرح میکند بعد خودش میگوید من اولین جرقههای همه اینها را از روایات اهل بیت(ع) فهمیدم. این بُعد هم کاملاً مغفول مانده است. از امام صادق(ع) یکی از قهرمانان علم است. یک روایتی است که میفرماید: «جعلتُ تَطلِعُ اول النهار من المشرق فتشرق على ما قابلها من وجه المغرب» میگویند «علی ما قابلها من وجه المغرب» نمیگویند «قابلتْهُ» مرجع ضمیر روشن باشد. دقیقاً دارند میگویند که زمین میچرخد تا خورشید به آن بخشی از زمین که نرسیده به آنجا هم برسد. در همین توحید مفضّل و جاهای دیگر همین تعبیر ایشان است که میفرماید خورشید به زمین میتابد تا هر بخش از زمین سهم خود را از خورشید بگیرد. یعنی چه؟ یعنی وقتی که اینجا تاریک میشود یک بخشی از همین زمین روشن میشود تا سهم آن را از خورشید را بگیرد و حیات در زمین ادامه پیدا کند. خب این روشن است هم یعنی زمین کروی است نه مسطح، و هم این که دارد میچرخد. یک کسی میگوید آقا قضیه این زمین چیست؟ امام صادق(ع) میفرماید که میدانی قضیه زمین در فضا مثل چیست؟ مثل این که یک سنگ آسیابی دارد از چپ به راست میچرخد یک مورچهای روی سنگ آسیاب از راست به چپ میچرخد. یعنی همین چیزی که امروز به آن حرکت وضعی و حرکت انتقالی میگوییم میفرمایند زمین دو جور حرکت دارد. اینها میگویند این حرفها در قرن 17 و 18 و 19 کشف شده است. حالا این را یک عدهای میگویند ببینید قرآن دارد اشتباه میکند میگوید «الشمس تجری» میگوید شمس دارد حرکت میکند در حالی که شمس ثابت است و زمین دارد حرکت میکند. اولاً شمس هم ثابت نیست کل این منظومهها و کهکشانها همه در حال حرکت است ثانیاًاین تجری به چه چیزی برمیگردد به این که قضیه آن اسبها و مواردی از این قبیل، روایات دیگری در مورد شمس هست یعنی آیات و روایات را باید درست فهمید و همهاش را باید دید تا بفهمیم که دعوای علم و دین در غرب بوده است کلیسا مزخرف میگفته بعد علم جدید از جهان اسلام رفته، گفته دین را ولش کن علم سکولار باشد علم غیر دینی. یا علم یا دین یکی از آنها را انتخاب کن. در اینجا علم، محصول رهبران دین بود تعریف دینی دارد. راجع به هوا امام صادق(ع) میفرماید که میدانید اگر هوا نبود شما نمیتوانستید با هم صحبت کنید اصلاً آن موقع چه کسی میدانست صدا موج است و این موج در هواست در خلاء شما نمیتوانی صحبت کنی صدایت به کسی نمیرسد خب این هزار و چند سال پیش امام صادق(ع) این را گفته است اینها میگویند کشف نظریه امواج، نظریه صوت، نسبت آن با هوا و خلأ قرن 19 در فلان کشور اروپایی است. اینها در کتاب درسیهای ما هم حتی نیست که به بچههایمان بگوییم برای این که اساتید هم نمیدانند دانشگاه هم نمیداند! برای این که طلبههای ما هم اینها را نمیدانند و نمیخوانند.
اولاً امام صادق(ع) میفرماید علم تجربی را از الهیات جدا نکنید. دقیقاً فرق علم سکولار یعنی تعریف سکولار و غیر دینی از علم با تعریف دینی از علم را امام صادق(ع) شفاف گفتهاند. بحثهایی در این روایت است که کسانی فقط ارزش آن را میفهمند که با آخرین نظریات در حوزه فلسفه علم و فلسفه تکنولوژی، آشنا باشند و الا کس دیگری اهمیت این جملهها را نمیفهمد. این که چگونه در عالم طبیعت هرجا هستید «فَکِّر» نگاه کن مطالعه کن و را جع به همه چیز سؤال طرح کنید. اینها میگویند علم مدرن سکولار در غرب، در این یکی دو قرن اینها را کشف کرد. سنت قدیمیها و مذهبیها میگفتند آقا همه چیز را خدا خواسته تمام شده ولش کن هیچ را تحقیق نکن و هیچ چیز را هم تغییر نده. اما علم جدید آمده میگوید خدا چیست کشک چی؟ انرژی و قوانین است برو کشف کن و بعد هم تصرف کن دنیایت را آباد کن. خب یا این را انتخاب کن دانشمند و تکنولوژی و پیشرفت، یا مذهبی و دینی و مذهبی باش. این منطق در دنیا هنوز هم هست. شما علمی بحث میکنید یا دینی و مذهبی؟ امام صادق(ع) فرمود چگونه میتوانید علمی دینی صحبت کنید؟ همه چیز را دقیق علمی آزمایش کن در عین حال تفسیر دینی و الهیاتی داشته باش.
"مفضّل" یک عده از رهبران کفر و الحاد آن موقع را دیده با آنها بحث کرده، ابن ابیاعوجاج، عبدالله مقفّع، اینها مثل مارکس و لنین آن موقع بودند. به آنها میگویند که شما چگونه میتوانید خدا را به لحاظ عقلی حذف کنید؟ این همه پدیدهها را میبینید این همه دقت، پیچیدگی، و این تناسب را چگونه شما میتوانید اینها را ببینید و بشناسید عالم و دانشمند باشید ولی عاقل نبشید و نفهمید که همه اینها آیات الهی است خدا را از توی اینها چطور نمیفهمید؟ آنها جواب میدهند که اینها چه ربطی به خدا دارد؟ بله همه اینها هست همه چیز منظم و دقیق است ولی چه ربطی به خدا دارد؟ مفضّل با اینها بحثش میشود و پیش امام صادق(ع) میآید و این قضیه را نقل میکند امام(ع) میفرماید که شب است دیروقت است برو فردا بیا. صبح میآید، امام میگوید پکری؟ فکر میکنم که دیشب به تو سخت گذشت خیلی منتظر بودی که صبح برسد و جواب سؤالاتت را بدهم. گفت بله، یابن رسولالله دیشب تا صبح جان دادم که این سؤالها در ذهن من است چطور جوابهای من قانع کننده نبود؟ فرمودند که خیلی خب. در 4 جلسه در 4 عنوان مباحثی راجع به این مباحث مطرح میکنند که اگر جهان اسلام هزار سال پیش درست اینها را توجه کرده بود و پیگیری کرده بود خیلی از مسائل عوض میشد. با وجود این که توجه کم کرد باز هم جهان اسلام مرکز علم و تمدن جهان شد، ابرقدرت شد ولی اگر اینها درست بررسی میشد هیچ جای دنیا دعوای علم و دین راه نمیافتاد. امام(ع) فرمودند که اولاً به آن چیزی که میگویم دقت کن سپاس خداوند را که اینها را به من الهام کرد و الهام میکند یعنی سؤالها را هم که جواب میدهیم اینجا هم خدا را ببین این هم کار خداست علم تو هم هدیه خداست هنر تو هم از طرف خداست مهارت تو از طرف خداست، تخصص تو از طرف خداست هرچه داری برای اوست. امام(ع) فرمودند سپاس خدای که به ما عطا کرد و با علم خودش اگر هم ما را به عنوان رهبر و مرجع موحدین برگزید و ترجیح داد و انتخاب کرد بر اساس علم او بود با حکمت خودش ما را امین خودش قرار داد و گواه بر این مسائل کرد. فرمودند اینهایی که یا شکاک هستند یعنی تا آخر نه میگویند خدا هست نه میگویند نیست. گاهی میگویند هست گاهی میگویند نکند باشد، نکند نباشد. هم اینها و هم کسانی که کلاً میگویند این نیست اینها یک مشکلی در تحلیل مسائل دارند ماده را میبینند معنای آن را نمیفهمند پدیدهها را میبینند اسباب و سبب آن را نمیفهمند باید به عقل آنها کمک کرد تا متوجه قضایا بشوند اینها تعابیر امام صادق(ع) است چون کم میفهمند یا نمیفهمند انکار میکنند کسانی که تکذیب میکنند و میگویند این عالم مبدأ و معاد و معنا و هدف ندارد حساب و کتاب نداشته است اینها بزرگترین مشکلشان این است که قدرت تدبیر و تحلیل ندارند مشکل عقلی دارند فهم ضعیف است چطور میتوانی این عالم را ببینی و نتیجه نگیری که حکیم است، مدبّر و خالقی پشت صحنه و جلوی این صحنه است هر بندی که در این چهار جلسه امام صادق(ع) بحث علمی تجربی در حوزه شیمی، فیزیک و بدنشناسی میکنند بلافاصله باز در آخرش ارجاع به خدا و توحید و این که بفهم، علم داری، عقل هم داشته باش. علم یعنی هم بفهمی دنیا چه خبر است، عقل این که خب چرا این خبر است؟ یک چرایی هم بگو نتیجه بگیر. فرمودند اگر درست نگاه کنید همه چیز سر جای خودش است. دقت کنید از این به بعد آنچه که میگویم تعابیری است که از امام صادق(ع) نقل میشود – دقیق گوش کنید – فرمودند اینهایی که در دنیا این همه امکانات و نعمتها را می بینند باز هم نمیفهمند و شک دارند که آیا حساب و کتابی هست یا نه؟ و بعد اعتراض میکنند که چرا اینطوری و چرا آنطوری است؟ میدانید قضیه اینها چیست؟ قضیه این است که یک عده نابینا در یک خانه بسیار فاخر و زیبا دعوت شدند مهمانی بزرگی است و همه چیز مرتب است ولی این نابیناست این نمیبیند نمیفهمد کجاست، همه نوع خوردنی، پوشیدنی، نوشیدنی، همه نیازهایش اینجا تأمین شده و گذاشتند یک میهمانی بزرگ است همه نیازها هست همه چیز از سر حکمت و تقدیر سر جای خودش هست اما این آدم نابیناست میآید داخل، سفره انداختند که غذا بخوری، اینجا مبل است که باید بنشینی، این نمیبیند میرود وسط سفره مینشیند بعد میبیند یک چیزی زیرش رفت بعد میگوید این چه دنیایی است! این چه صاحبخانهای است؟ اصلاً حساب و کتاب دارد؟ بعد میخواهد دستشویی برود نمیفهمد کجا برود بعد میرود روی مبل مینشیند دستشویی میکند بعد یک اتاقی در را باز میکنند نمیداند اینجا حمام است داخل میشود میگوید ای بابا چرا خیس شدم؟ اینجا کجاست آدم خیس میشود؟ بعد میآید برود یک جای دیگر پایش میخورد به یک چیز دیگر. بابا همه چیز سر جای خودش هست تو کوری تو نمیفهمی کجا برای چیست؟ همه چیز درست است. امام صادق(ع) اینطوری تشیبه میفرمایند که مدام از این طرف به آن طرف میروند همه چیز را زیر پا میگذارند هیچی را نمیبینند نه خانه را درست میبیند نه آنچه که در خانه برای تدارک دیدند درست مییند، اینها را تدارک برای تو دیدند، درست نمیبیند استفاده کند و چه بسا پایت لیز میخورد یک چیزی که به آن احتیاج دارید سر جایش هست تو نمیفهمی که به چه احتیاج داری و الآن کجاست. یک جای دیگر میروی! بعد میگویی آقا مگر اینجا خدا دارد؟ خدا کجا بوده؟ حساب و کتاب کجا بوده؟ همه اینها الکی و شانستی است برنامهای وجود ندارد تو از حکمت آن خبر نداری عصبانی میشوی. و به صاحبخانه فحش میدهی یا میگویید اصلاً این صاحبخانه صاحب ندارد الکی است اینجا دیوانهخانه است. مشکل از ناحیه توست. شما اسباب آفرینش اشیاء را نمیفهمید و درک نمیکنید که هر چیزی کجا هست و چرا هست و چه زمانی هست؟ چون اینها را نمیفهمی سرگشته میشوی و میگویی این عالم حساب و کتاب ندارد و بیسروته است! مثل این یک کسی لیوان را دستش بدهند چشمهایش نمیبیند بگویند آقا این لیوان، او هم معکوس دستش بگیرد میگویند لیوان است میگوید که این چه لیوانی است سرش بسته است بعد لیوان را برمیگرداند میگوید ای بابا تهش هم که باز است! بابا کی این لیوان را ساخته؟ اینها عقل دارند؟ بروید این کارخانهها را تعطیل کنید! بابا لیوان را معکوس گرفتی درست بگیر ببینی هم ته دارد و هم سرش باز است.
امام صادق(ع) میفرماید تمام اینهایی که تفسیر غلط میکنند و میگویند این چه دنیایی است برای چه باران آمد؟ برای چه آنجا زلزله شد؟ برای چه من این وقت به دنیا آمدم و... تو کوری و اصلاً نمیفهمی هر کدام اینها برای چیست؟ چون تو نمیفهمی که حکمت است میگویید حکمت ندارد مشکل تو این است. امام صادق(ع) میفرماید تمام اینهایی که در الهیات شکاک هستند یا ملحد میشوند مشکلشان این است مسئله را نمیدانند و درست نمیبینند نتایج دیگری میگیرند. اطاعت خدا یعنی وفق دادن خودت با مسیر تکامل عالم و با اراده خداوند به نفع توست تو داری عکس جهت عالم حرکت میکنی مدام زجر میکشی مثل کسی که در رودخانه میروی شما اگر در مسیر رودخانه بروی جلو میروی خلاف مسیر حرکت کنی هم یک عالمه باید دست و پا بزنی هم جلو نمیروی اگر عقب نروی جلو هم نمیروی آخرش هم خسته میشوی و خفه میشوی! امام صادق(ع) میفرمایند جهت این عالم را بشناسید این عالم رو به خداست «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون» رو به خدا باش تا راحت باشی و همه چیز را درست بفهم آن وقت میبینی که همه چیز سر جایش است. بعد مثل امام(ره) دارد از دنیا میرود در وصیتنامهاش میگوید با دلی آرام و با قلبی شاد از دنیا میروم. خیلی به مرگ توهین کرد، من دلم برای این مرگ سوخت گفت من با قلبی آرام و ضمیری شاد و دلی مطمئن از خدمت شما مرخص میشوم نگفت میمیرم! مثل این که میگویند آقا ما مرخص میشویم یک جای دیگر کار داریم شما هم آنجا تشریف میآورید. امام صادق(ع) فرمودند اگر آگاهی باشد عالم را درست بشناسید راحت و درست زندگی میکنید شک نمیکنید، انکار نمیکنید امام صادق(ع) فرمود هرچه بیشتر شکر کنی این وضع بهتر خواهد شد «و شکرتم لأزیدنّکم» هرچه بیشتر شاکر باشی و آگاه باشی و عملاً هم شاکر باشی ما اینها را بیشتر میکنیم و وضعتان بهتر میشود تعبیر دیگرشان این است که فرمودند نگاه درست به این عالم بکنید که برای چه آسمان مثل یک سقف بالای سر، این زمین مثل یک فرش زیر پا پهن شده است این ستارهها و این چینش عالم و خانهای به تو دادیم که همه نوع گیاهان و همه نوع حیوانات همه چیز به هم مربوط است از آن طرف غذاست از این طرف دندان است از این طرف اگر هواست از این طرف شُش و ریه است. اینها به هم ربطی ندارد و همینطور شیرتویشیر بوده و اتفاقی بوده است؟ چرا پای انسان اینطوری است چرا دستهایش اینطوری است چرا ناخن دارید؟ میگویند از جنینشناسی شروع کنید بروید روی جنین و تولد بچه و آنچه که در بدن مادر مجرای خلقت الهی است میگذرد شروع کنید. در پسِ سه پرده پوشاندند. کسی که کالبدشکافی نکرد و اینها که مطرح نبوده است دعوت به جنینشناسی منتهی توحیدی یعنی با ارتباط با خدا نه بدون خدا. فرمودند انسان در رحم مادر خداوند در سهتا پرده و در سهتا لحاف آن را پیچیده است شکم مادر است، رحم است، آن کیسه آب و مایعاتی است که بچه در آن هست. انسان در آن مرحله کمترین قدرتی برای این که خودش را زنده نگه دارد ولو یک لحظه اصلاً ندارد غذا بگیرد یا زائدات بدن را خطر دفع کند از خودش خطر دفع کند. خون حیض، خون بدن مادر غذای انسان است مثل آب برای گیاه، با این خون دارد در شکم تغذیه میکند. اصلاً همه اینها اتفاقی است و حساب و کتاب ندارد. هیچی به هیچی مربوط نیست؟ فرمودند از جنین و از رحم مادر شروع کنید بفهمید چه خبر است خدا دارد در بدن مادر انسان خلق میکند. چرا بدن زن محترم است؟ حریم دارد از بدن مرد هم محترمتر است باید پوشیده باشد. برای این که بدن زن کارخانه خداست برای این که خداوند از طریق بدن مادر همه ماها را خلق کرده است همه شماها در شکم مادرتان خلق میکند دستگاه خلقت الهی است انسان حق دارد و در رأس حقوق بشر این است که انسان به روش پاک و درست متولد و خلق بشود نه به روش آلوده و زنا و روابط نامشروع. بعد میفرماید بچه که به دنیا میآید کودک است – آقا اینها را دقت کنید اینها خیلی مهم است انسانشناسی، بدنشناسی، کودک، تغذیه، بهداشت، همه اینها را میگویند دقیق تجربی و همه به خدا و به توحید وصل میشود. امام صادق(ع) میفرمایند که این بچه تا در بدن مادر است تا خلقت او کامل نشده و آماده نشودکه بیرون بیاید بیرون نمیآید. آنجا خدا نگهش میدارد این بدن در شکم مادر باید سفت و سخت بشود و باید شکل بگیرد. پوست بچه در شکم مادرش باید آماده بشود برای هوای آزاد، بیرون از بدن مادر. تا آماده نشود اگر بیرون بیاید فوری میمیرد. در داخل بدن مادر دارد چه مدیریتی اتفاق میافتد چه ربوبیتی است که امام صادق(ع) فرمودند بروید در شکم مادر دقت کنید ببینید آنجا چه اتفاقی دارد میافتد؟ این بدن باید سفت بشود پوست باید بتواند با هوا سازگار بشود چشم بچه باید آماده بشود که وقتی بیرون میآید بتواند تحمل کند کور نشود. مگر این میتواند هر نوری را تحمل کند اصلاً خدا کاری میکند که بچه اول همه چیز را نبیند اگر همه چیز را ببیند ممکن است فوری کور بشود میفرماید چرا مادر درد زایمان میگیرد اصلاً این درد چه زمانی میآید و چرا میآید؟ همه چیز بهم چفت و سازماندهی شده است این درد میآید که وقتش است این بچه بیرون بیاید برای زندگی آماده شدن است. بعد درد زایمان، امام صادق(ع) میگویند روی مسئله زایش و زایمان، عضلات بدن مادر که فشار میآورد چه آثاری دارد بعد در بدن مادر چه اتفاقی میافتد در اعصابش چه اتفاقی میافتد میفرماید همان زمانی که بچه دارد در بدن مادر رشد میکند خداوند بدن مادر را دارد آماده میکند که همان خون تبدیل به شیر بشود همان خون که در داخل بدن دارد تغذیه میکند همان مادهای که خون شده، همان شیر میشود. دارد بدن مادر برای تغذیه آماده میشود دقت نمیکنید «فَکِّر» مطالعه کنید و بعد هم از اینها میتوانید اینها را ببینید و بگویید اینها همینطوری است و هیچ خدایی در کار نیست و حساب و کتابی نیست. خودبخود اینطوری میشود و اتفاقی است. بعد درد زایمان سراغ مادر میآید چنان این درد سخت میشود که از فشار درد بچه بیرون میافتد اگر این درد زایمان نبود هیچ کس متولد نمیشد امکان نداشت مگر همه شکمهایشان را پاره کنند و سزارین کنند. اگر این درد نباشد تولد امکان ندارد چون مادر بچه را عمداً به دنیا نمیآورد، بلکه این فشارهایی است که روی عضلات بدن مادر میآید این بچه را از بدن مادر بیرون میپراند. امام صادق(ع) میفرماید مطالعه کنید. همان خون رنگ و بو و آثارش عوض میشود و به شکل غذای دیگری از سینه مادر به بدن فرزند میرسد و هیچ غذایی مناسبتر از این با بدن کودک نیست. هیچ غذایی در تمام عالم. و همه آنچه که کودک به آن نیاز دارد در این غذا هست. و هیچی جای این شیر مادر را نمیگیرد؟ اینها بیحساب و کتاب است خودش همینطوری اتفاقی شده است؟ بعد میفرمایند که بچه به دنیا میآید اصلاً چه کسی به او یاد داده که باید زبانش را بیرون بیندازد؟ چه کسی به او یاد داده که باید سینه مادر را بمکد؟ خداوند دارد مدیریت میکند. امام صادق(ع) میفرماید اینها را میبینی خدا را نمیبینی؟ چه کسی دارد این کارها را میکند مگر پدر و مادر بچه را خلق میکنند؟ فرمودند وقتی به دنیا میآید دقت کنید بچه زبانش را به نشانه خواستن غذا بیرون میآورد دور دهانش میچرخاند هم دارد دهان را برای تغذیه آماده میکند لبهایش شکل میگیرد اصلاً چه کسی به او یاد داده که باید سینه مادرت را بمکی و تغذیه کنی؟ همزمان سینههای مادر چون دو مَشک از سینه آویخته تا زمانی که تن بچه تر است هنوز سفت و خشک نیست و درون کودک ظریف، و اعضای بدنش نرم است باید از سینه مادر تغذیه کند. امام صادق(ع) میفرماید هر بار که بچه شیر مادر میخورد و یک وعده سیر میشود این بدن به اندازه صد برابر برای زندگی در دنیا آماده میشود فقط مسئله سیر شدن نیست. این بدن دارد شکل میگیرد بعد میگوید حالا همین کودک را به مرحله بعد بروید. کودک کمکم حرکت میکند احتیاج به غذاهای سختتر و قویتر دارد برای این که این بدن دیگر احتیاج به غذاهای جدیدتری دارد دندانهای آسیاب کمکم همان موقع درمیآید. موقعی است که این دندانها باید کمکم بیرون بیاید چون الآن بدن به غذاهای دیگر نیاز دارد تا بتواند غذا را بجود و نرم کند و قورت بدهد. فرمودند در قورت دادن غذا دقت کردید چه اتفاقاتی میافتد؟ شما غذا را در دهانتان ببرید ولی نتوانید قورت بدهید! امام صادق(ع) بررسی کردید که چه اتفاقاتی میافتد؟ چرا دهانتان همیشه خیس است اگر در دهان شما این آب نبود اصلاً قورت دادن امکان نداشت و امکان حرف زدن نبود آب دهان کودک را میگویند فرق دارد این بچههای کوچک را دیدید که مدام از دهانشان آب میآید؟ فرمودند اگر این نیاید بچه دچار بیماریهای خطرناکی میشود. نمیدانم الآن دارند روی این تعابیر کار میکنند یا هنوز بعضی از اینها معلوم نیست. بعد مرحله بعد دارد نوجوان و بالغ میشود اگر مذکر است صورت او کمکم مو در میآورد چرا این باید صورت موش دربیاورد او نباید در بیاید. روانشناسی مرد و زن، روحیاتشان، این که مرد و زن با هم علاقمند بشوند و ازدواج کنند چرا بدن زن باید اینطوری باشد و بدن مرد اینطوری است؟ و چرا این دوتا بدن برای زاد و ولد با هم مناسب هستند؟ حتی در جزئیات تناسل وارد میشوند و توضیح میدهند. این ریشی که نشانه مردی و آن صورت بیموی زنان که برای حفظ طراوت و زیبایی زن است آن برای جذب مرد این هم برای روحیه مردانه میفرماید حتی این که او ریش درمیآورد و زن درنمیآورد اینها همینطوری نیست، فرمود هرچه میبینید بگویید چرا؟ عقلتان را به کار بیندازید اینها حساب و کتاب دارد همه چیز پروژه است و دارد میلیمتر به میلیمتر مدیریت میشود. امام صادق(ع) میفرماید خداوند چه کار میکند که زن دلربایی از مرد میکند؟ چرا پسر وقتی به یک سنی میرسد عاشق زن و عاشق جنس مؤنث میشود؟ چرا زن دوست دارد برای مرد در یک سنی دلبربایی بکند و معشوق باشد؟ امام صادق(ع) میفرماید بپرسید چرا صدای مرد اینطوری است و صدای زن آنطوری است؟ چرا زور بازویشان با هم متفاوت است؟ مرد برای یک کارهایی است تأمین امنیت و روزی و در صحنههای خشن حضور پیدا کند و زن مسئله مادری دارد این بدن و این روح برای مادری است پدری و مادری یک جاهایی شبیه است و یک جاهایی تفاوت دارد.
پس سؤال کردند که مفضّل میشود بگوییم که تدبیری در این عالم نیست؟ همینطوری خودش شده است چرا همیشه همه چیز همزمان اینقدر دقیق میشود؟ فرمودند میدانید هزاران اتفاق و هزاران پدیده در این عالم پیش میآید همزمان تا یک لحظه یک ثانیه تو یک چیزی را بگویی و یک چیزی را بشنوی و یک کاری را انجام بدهی. شما خیال میکنید بنده الآن انگشتم را اینطوری میکنم دستم را این طوری میکنم و این کلمه را میگویم شما اینجا نشستید و دارید به هم نگاه میکنید شما میدانید در بدن ما و شما چند میلیارد اتفاق دارد همه همزمان و منظم میافتد تا بنده بتواند اینطوری کنم! اتفاق همزمان، خونها، رگها، اعصاب، هورمونها استخوان و... بعد آن بخشیاش که اصلاً مادی نیست این مفاهیم که مادی نیست. امام صادق(ع) میفرماید میدانید اگر در رحم خون به کودک نمیرسید مثل گیاهی که به آن آب نرسد خشک میشود. میدانید اگر آماده تولد شده و مادر درد زایمان نگیرد بچه در شکم مادر زندهبگور میشود و میمیرد؟ و ممکن است باعث مرگ مادر بشود. میدانید اگر بچه به دنیا آمد فرض کنید این شیر با بدن او نمیساخت، اینها تناسبی با هم نداشت خب باید یا از بچگی میمیرد یا با غذاهای مضرّ غیر مناسب به بچه میدادی. اگر سر وقت این بچه دندانهایش بیرون نمیآمد نمیتوانست غذا بخورد و بجود و تا آخر باید شیر بخورد مگر شیر برای غذای یک کسی تا آخر کافی است؟ بدنش قوت و استحکام نمیگرفت بعد مادر باید تا آخر عمر برای یک بچه صرف میکرد بقیه بچهها هیچی. تا آخر عمر باید آن یکی شیر میخورد! امام صادق(ع) میگویند تمام این چیزهایی که شما میخندید همه اینها امکان وقوع داشت ولی هیچ کدام از اینها نشده، اینطوری شده که شما میبینید. میفرماید همه اینها اعجاز است منتهی به آن عادت کردید نمیفهمید همه اینها معجزه است هر کاری که شما میکنید معجزه است. دوتا تیکه چربی توی صورتت هست داری همه چیز را با آن میبینی! رنگ، فاصله، شیء، بعد چون عادت داریم میگوییم خب اینها باید باشد. چه کسی گفته باید باشد؟ اتفاقاً یک روایت دیدم فرمود که چرا بعضیها یک چشم دارند یا کورند یا دست و پا ندارد یا معلول است یا دوتا کله دارد؟ فرمود یک حکمت آن این است که بفهمید آقا اینطوری هم میشد! فکر نکنید همه اینطوری است. نه حساب و کتاب دارد شما ممکن بود اینطوری بشوید. همینجا میگویند چرا بعضی از اعضا را یکی داریم بعضیها را دوتا داریم. چرا دوتا چشم داریم ولی سر دوتا نداریم بعد امام صادق(ع) یک لحظه فرض کنید که هر کدام از شما دوتا کله داشتید بعد میخواهید با هم حرف بزنید این کله با آن کله حرف بزند این یکی با آن، بعد آن یکی باید ساکت باشد این چه بگوید آن چه بگوید، اصلاً تعادل بدن حفظ میشود یا نمیشود؟ امام(ع) میگوید راجع به همه چیز سؤال کنید بگویید اگر طور دیگری بود چه میشد؟ بعد خواهید فهمید که با توجه به هدف و فلسفه خلقت هیچ جور دیگری بهتر از این جور نبود. سؤال: بر این فرض که بچه که به دنیا میآید هوش و اطلاعات و مهارت که ندارد بچه انسان عاجزترین بچه است حیوانات دیگر بچههایشان به دنیا میآیند فوری راه میافتند بچه انسان اینطوری نیست غذا کنارش بگذار، شیر و آب کنارش بگذار همانجا از گرسنگی و تشنگی میمیرد. به نظرم تا حالا کسی به این سؤال فکر نکرده است امام صادق(ع) میفرماید به نظرم بیایید فرض کنیم بچه که به دنیا میآید از همان اول هوش و شعور کامل داشت همه چیز را میفهمید تشخیص میداد تحلیل میکرد، همه چیز بود، بچه از اول فهمیده، عاقل، مثل بزرگها بود، فکر میکنید این خوب بود؟ همان اول با حیوانات، با پرندهها و با موجودات عجیب و غریب روبرو میشود همان اول اشکال مختلف عالم را که ندیده همه را یک دفعه با هم میدید اصلاً همان لحظه سکته میکرد! همان لحظهای که به دنیا آمدی همان لحظه همه چیز را ببینی میگویی خدایا اینجا کجاست چه خبر است ما کی هستیم اینها کی هستند اینجا چیه؟ تو اول نباید هیچی بفهمی، باید کمکم بفهمی. تا مدتها نباید بفهمی که تو کی هستی کجایی چه خبر است؟ اینها کی هستند و چه میگویند. امام صادق(ع) میگوید اگر شما به عنوان یک آدم عاقل یک مرتبه الآن اینجا اسیرتان کنند گوشهایت را ببندند سوار یک چیزی بکنند ببرند تو را آن طرف دنیا یک مرتبه رهایت کنند توی یک جای دیگری، چقدر گیچ میشوی اصلاً تا مدتها نمیتوانی خودت را تطبیق بدهی سر مسائل اولیه میمانی. اصلاً ممکن است همانجا یا سکته بزنی یا با همه دعوا کنی بزنند تو را لت و پار کنند نمیدانی چی به چی است؟ چون همه چیز را میفهمی. اما امام صادق(ع) میفرمایند اگر یک کودک و بچه را از اینجا برداری وسط یک جای دیگری رهایش کنی این زودتر خودش را تطبیق میدهد. ولی تو که آدم بزرگسال هستی دیرتر منطبق میشوی چون او هنوز تجربهای ندارد شکل نگرفته و کمکم شکل میگیرد. میدانید خودِ همین نظریه در حوزه تعلیم و تربیت راجع به این چقدر میشود پایاننامه نوشت و تحقیق کرد؟ مسئله تعلیم و تربیت، کودک، نوجوان، اجتماعی بودن، فردی بودن، یک تحولی در حوزه روانشناسی و در حوزه تعلیم و تربیت است. امام صادق(ع) فرمودند اگر انسان، نوزاد دانا و هوشمند به دنیا میآمد اولاً خب عقلش به همه چیز میرسید ولیکن میدید نه میتواند راه برود نه میتواند غذا بخورد بچه کوچک است کاری نمیتواند بکند فرض کن که عقلش مثل بزرگسالان بود و بدنش کوچک است چون اگر بدنش بزرگ بود که از شکم مادرش نمیتوانست بیرون بیاید حالا فرض کنید این بدن کوچک و ضعیف و نحیف است ولی عقل آدم کامل را داشت، امام صادق(ع) میفرماید به نظرتان خوب بود؟ این چه کار میکرد؟ اولاً چقدر رنج میبرد همه چیز را میفهمید اما نمیتوانست راه برود و حرف بزند و... ولی همه چیز را میفهمید. این خوب است؟ یک نسبتی باید بین ذهن و بدنتان، حافظهتان و قدرتتان باشد. بعد میدید نمیتواند راه برود بقیه باید او را روی دوش خودشان بگذارند، به او شیر بدهند، لباسش را بپوشانند، زیرش را تمیز کنند همه چیز را هم به اندازه یک آدم بزرگ میفهمد. بعد در گهواره او را بخوابانند اینچقدر احساس پوچی و ذلت میکرد. خداوند میگوید نباید اول این چیزها را بفهمید. بدنتان ضعیف است باید عقلت هم ضعیف باشد کمکم رشد کند. بعد میفرمایند همین که بچه اول تولدش درست نمیبیند نمیشنود کسی را نمیشناسد باید همینطور باشد اینها حساب شده است. بعد بدنش ضعیف است و... به نظرتان پدر و مادر برای چه اینقدر برای بچه فداکاری میکنند؟ مثلاً مادر مدفوع بچه را با آن بوی گندش پاک میکند بعد هم میگوید الهی قربانت بروم قربان صدقه مدفوع بچه میرود میگوید الهی قربانش بروم ببین شکمش کار کرد چی داده بیرون! خب چه داده بیرون؟ یک زباله بدبوی آشغال بیرون داده، قربان صدقهاش میروی. امام صادق(ع) میفرماید ببین خدا چه کار کرده؟ قربان صدقهاش میروی داری حمّالی و نوکری برایش میکنی همه کارهایش را تو داری میکنی، شب هم نمیگذارد بخوابی، خرجیاش را باید بدهی، لباسش را تأمین کنی، دکتر هم ببری، مواظب او باشی گرما نخورد، سرما نخورد، آخرش هم باز تو قربان او میروی. حالا فرض کن این از اول مثل آدم بزرگ همه چیز را میفهمید دیگر مادر قربان او میرفت؟ اصلاً شما همین کارهای مسخرهای که بچههای کوچک میکنند علت اصلی این که بزرگسالان عاشق بچههای کوچک هستند و برایشان کار میکنند همین خوشمزگی و خلبازیهایشان است اگر بچه کوچک مثل آدم بزرگ است بخواهی او را ناز کنی میگوید آقا چه کار داری میکنی برو به کار خودت برس! بعد میخواهد زیرش را تمیز کند بگوید نگاه نکن! شما فرض کنید اینطوری بود. امام صادق(ع) میفرماید اگر بدن کوچک بود ولی ذهن آدمها بزرگسال بود اصلاً مادر و پدر رغبت میکردند به او بگویند الهی قربانت بروم! به بدنش نگاه میکردند قربانش بروند ولی تا حرف میزد خفه شو برو دنبال کارت! میگوید بچه باید همین کارها را بکند تا پدر و مادر ناز او را بخرند. برایش حمالی کن و مدام هم بگو قربان تو بروم بهبه زیرش را خیس کرد. بهبه بالا آورد! امام صادق(ع) میفرماید خدا را نمیبینید که چطوری به دست خودتان دارد خودتان را اداره میکند؟ همه چیز سر جایش هست. میگوید بچه اگر اینطوری بود دیگر شیرین نبود، دلبند و محبوب نبود. خداوند میخواهد این بیاید غافل باشد. بچه نباید بفهمد انسان اول زندگیاش نباید هیچی را بفهمد و باید خرابکاری کند ولی یک جوری خرابکاری کند که پدر و مادر قربان صدقهاش بروند
یکی از حضار: بچه ارتباط روحی و روانی با مادر یا خیر؟ این که شیر میخواهد نگاه به مادر میکند آرام میشود.
جواب استاد: بله حتما دارد. بله این هست هم در روایات داریم و هم اینهایی که در حوزه روانشناسی کودک کار میکنند میگویند بچه از توی شکم، مادرش را میشناسد و بچه مادر را و مادر بچه را. حالا در مورد اولیای خدا که، مثلاً حضرت خدیجه(س) میفرماید که حضرت فاطمه(س) در شکم من با من صحبت میکرد ما با هم حرف میزدیم آنها که موارد خاص است. اما موارد عام در سطوح پایینتر همه مادرها و بچهها از توی شکم ارتباط حتماً هست. اینهایی که میگویم هم روایات امام صادق(ع) است فرمودند خدا کاری کرد که کودک و انسان با ذهن ضعیف و شناخت ناقص با همه چیز به تدریج روبرو بشود و کمکم گام به گام شناخت و آگاهیاش اضافه بشود و کمکم از مرحله حیرت و سرگشتگی بیرون بیاید عقلش تقویت بشود احساساتش قوی بشود قدرت تحلیل کمکم پیدا کند آدمها را بشناسد دوست و دشمن را بشناسد خطر را بشناسد کمکم حالا باید خودش مواظب خودش باشد و یاد بگیرد تا به جوانی برسد که بتواند تدبیر و تصرف کند و معاش و زندگی خودش را تأمین کند. قدرت محاسبه پیدا کند بتواند در کار و بازار برود زندگی کند و خانواده تشکیل بدهد اگر انسان در بدو تولد خودکفا و مستقل بود شیرینی کودک و فرزند برای پدر و مادر از دست میرفت پدر و مادر به مصالحی که در تربیت کودک است نمیرسیدند مگر الآن پدر و مادرها مینشینند تحلیل میکنند که خب یک پدر و مادری به دنیا آمد ما او را به دنیا آوردیم بنابراین به لحاظ اخلاقی و فلسفی باید به او رسیدگی بکنیم پس رسیدگی میکنیم! مگر این حرفها را میزنند میگویند قربانش بروم خودت زاییدیش، این بچه خودمان است بهبه چقدر شیرین است همه هم میگویند اینها خوشگلترین بچههای دنیا هستند و باهوشترین بچه دنیاست همه میگویند بچه ما نابغه است چون خودشان دیدند این هیچی بوده آمده، این یک تکه گوشت بوده آمده، بعد حالا حرف میزند و شوخی میکند میگوید معلوم است که این نابغه است! در صورتی که خدا همه را همینطوری خلق کرده است منتهی باید در دل تو این بچه تو خوشگلترین بچه باشد تا شب برایش بیداری بکشی اگر توی ذهنت بیاید نه این چیزی نیست و این با بچههای دیگر فرقی نمیکند مثل آنهاست یا بدتر از آنها تو دیگر برای او کاری نمیکنی اما خدا کاری کرده که موتور تو روشن است تازه باید خاموش کنند! موتور تو تخته گاز میرود. امام صادق(ع) میفرماید اگر این شیرینی و عشق بچه نبود این کودکیهایش نبود اکثراً که مصالح تربیت کودک سرشان نمیشود، تربیت بچه، سرپرستی، رحم و شفقت. بعد اگر این عشق مادر به فرزند نبود بعداً که این مادر و پدر پیر میشدند این فرزند ذرهای احساس تعهد نمیکرد که اینها من را بزرگ کردند اینها من را به دنیا آوردند، حالا نوبت من است که به اینها رسیدگی کنم. دیگر به خودت این حرفها را نمیگفتی چون میگفتی من خودم از اول مستقل بودم. شما برای من چه کار کردید؟ باید آنها برای تو با عشق کار کنند تا بعد تو این را بفهمی که آنها پیر میشوند خداوند این عشق را دنده معکوس کند حالا باید فرزند نسبت به پدر و مادرش همان احساس را داشته باشد. خب اینها خداست. امام صادق(ع) میفرماید نگاه دینی به علم یعنی این. طبیعتشناسی دینی، حیوانشناسی و انسانشناسی دینی، فیزیولوژی دینی، یعنی خدا را همه جا ببین. فرمودند اگر از اول بچه مستقل رشد میکرد و هیچ نیازی به پدر و مادر نداشت اصلاً بین فرزند و والدین، بین دو نسل، پدر و فرزند، مادر و فرزند الفت بوجود نمیآمد ارتباط روحی و عاطفی با هم نمیتوانستند برقرار کنند دوتا موجود جدا هستند. شما نسبت به بقیه احساس پدر و مادری و فرزندی و خواهر و برادری دارید ولی آن بحث دیگری است که همه به هم بگویید برادر و خواهر، تعهد اسلامی و انسانی ولی به لحاظ ته دل آدم مادرت با همه خانمها برای تو مساوی نیست. میفرماید نیاز فرزند به مادر، عشق و فداکاری مادر و پدر به فرزند، این باعث میشود این روح، این احساس، این عاطفه، این تعهد بوجود بیاید که بعد هم او بتواند زمانی که حالا آنها احتیاج دارند این کمک کند و به داد آنها برسد خداوند این موتور را حالا باید معکوس در فرزندان روشن کند. اینها خدا نیست؟ میفرماید فرض کن اصلاً اینها را نمیشناخت و رابطه عاطفی نداشت میگوید خواهر و برادر دیگر چه نسبتی دارند خواهرت هم مثل هر زن دیگری! برادرت مثل هر مرد دیگری! تازه ازدواج هم میتوانستید با هم بکنید. ازدواج با محارم، این کار را میکردند. فرمودند کمترین زشتی و مفسده، شنیعترین زشتی وقتی است که طفل هوشمند موقع تولد چیزهایی را ببیند و بفهمد که سزاوار نیست. یک چیزهایی را اصلاً او نباید بفهمد وگرنه خیلی چیزها مختل میشود. بعد میپرسند پس آیا نمیبینید هر چیزی در این عالم سر جای خودش است؟ وقت خودش و موقع خودش همه چیز به هم مربوط است. امام صادق(ع) فرمودند شما خیال کردید این میوههای فصلی همینطوری است که در هر فصلی قرعهکشی کردند گفتند گیلاس این وقت بیاید خربزه آن وقت بیاید، نه؛ هر میوهای در هر فصلی میآید برای این است که بدن انسان در آن فصل به آن میوه احتیاج دارد. شما در تابستان بدنتان به میوههای تابستانی نیاز دارد نه به میوههای زمستانی. زمستان که میشود به محصول زمستانی احتیاج دارد. فرمود چه کسی به زمین میگوید این وقت این میوه را بده و به بدن انسان میگوید این وقت این را میل کن و ببر. چه کسی میگوید این میوه را تولید کن و بخور و چه کسی به زمین میگوید الآن این میوه را بیرون بده. چرا زمین این فصل این میوه را میدهد و آن فصل نمیدهد. خود زمین دارد برنامهریزی میکند. زمین میگوید برنامه بریزیم برای گیلاس! حالا برنامه بریزیم برای خیار و خربزه! نه آقا، خدا دارد اینطوری هدایت و برنامهریزی میکند. الآن بدن انسان به این احتیاج دارد، یا بچه را میگویند گریه میکند فرمودند مگر همه گریه بچهها بد است؟ فرمودند گریه منافع زیادی برای کودک دارد حالا یکیاش را ما فهمیدیم که اگر گریه نبود ما نمیفهمیدیم که کجای بچه درد میکند شاید یک جاییاش ضربه خورده است این گریه مثل آژیر خطر است آژیر میکشند که یک جایی عیب کرد. امام صادق(ع) میفرماید اگر گریه و درد نبود چه شد؟ اگر شما درد نداشتید بدنتان میپوسید نمیفهمیدید که دارد میپوسد. بدنت عیب برمیداشت اصلاً تو نمیفهمیدی عیب برداشته است این درد را خداوند گذاشته مثل علامت است هرجا درد میگیرد دارد به تو میگوید آقا اینجا دارد یک اشکالی پیدا میکند سریع به آن برس. اینجای بدن دارد مشکل پیدا میکند. امام صادق(ع) میفرماید اگر درد نبود چه میکردید؟ اگر گریه نبود از کجا میفهمیدید که بچه گرسنه است یا تشنه است؟ ولی پدر و مادر این اسرار را نمیدانند مدام میخواهند جلوی گریه بچه را بگیرند. امام صادق(ع) میفرماید بعضی از گریهها را باید بکند خودِ بچه هم که عمداً گریه نمیکند این بدن را خداوند طوری خلق کرده که الآن وقتش است زودی گریه کن. چیزی توی حلقت میرود ناخودآگاه شروع به سرفه میکنید. شما که برنامهریزی نمیکنید خودش سرفه میکند خداوند مکانیزم بدن را طوری ساخته که سریع بیرون بینداز وگرنه الآن خفه میشوی. الآن خون دارد در بدن ما و شما حرکت میکند مگر ما داریم برنامهریزی میکنیم شما تصمیم گرفتید خون حرکت کند؟ اصلاً به شما چه کار دارد خودش دارد حرکت میکند. این بدن شما مدام بزرگ میشود و رشد میکند مگر شما دارید این کار را میکنید مگر ما داریم این کارها را میکنیم؟ امام صادق(ع) میفرماید که اگر این بدن چه زمانی شروع به رشد کند کدام عضو بدن چقدر رشد کند و چه زمانی رشد متوقف بشود حالا اگر شما دماغتان زرگ میشد دیگر ول نمیکرد همینطور میرفت! این رشد متوقف نمیشد میخواستید چه کار کنید؟ گفت این که دماغت شروع به رشد میکند تا چقدر رشد کند و چه زمان دیگر رشد نکند ترمز کند. نمیفهمید اینها برنامهریزی الهی است؟ پدر و مادر زور میزنند بچه را ساکت کنند مدام چیزی به او میدهند که این گریه نکند خیال میکنند همه گریهها بد است همین گریه هم حکمت دارد. بسا امام صادق(ع) فرمودند از این قبیل بدانید بسیاری از این مسائل در عالم دارد اتفاق میافتد چون شما نمیفهمید خیال میکنید اشکال دارد و اوضاع غلط است. آقا چرا فلانی مُرد؟ چرا نمیرد؟ یک وقت سؤال میکنند میگویند اگر به شما بگویند شما هیچ وقت نمیمیرید به نظرتان خوب است؟ خوشحال میشوید؟ اصلاً زندگی برای چی میچسبد برای این که میدانی موقت است بعدش میمیری. باز امام(ع) سؤال میکنند حالا اگر به شما میگفتند چه زمانی میمیری خوب بود؟ خدا یک کاری میکرد که هر کسی بداند چه زمانی میمیرد، فرمودند اکثر شما اگر بدانید چه زمانی میمیرد دیگر نمیتوانید درست زندگی کنید. همین یک گوشهای مینشینید تا بمیرید نه کار میکنید نه ازدواج میکنید نه زندگی میکنید در حالی که همهتان میدانید که میمیرید ولی خداوند میخواهد که ندانید چه زمانی میمیرید. این که چه چیزهایی را نمیتوانید بدانید و چه چیزهایی را بتوانید ببینید اینها هم حکمت دارد فرمود اگر خدا یک کاری میکرد همه باطن همدیگر را میدانستیم و میشناختیم خوب بود؟ دیگر کسی با کسی رفیق میشد؟ کسی با کسی ازدواج میکرد؟ فرمودند خدا یک کاری کرده که باطن همدیگر را نباید بشناسیم تا بتوانیم با همدیگر رفیق بشوید ازدواج کنید، شریک بشوید و همدیگر را تحمل کنید و الا اگر خدا کاری میکرد که همدیگر را باطن هم را تا آن تهش را بشناسید هیچ کس هیچ کس را تحمل نمیکرد همه حساب هم را میرسیدید اگر قرار بود بدانید در دل او چه میگذرد؟ خدا کاری کرده که ندانید یک چیزهایی را نباید بدانید به ضررتان است یک چیزهایی را هم باید بدانید یک چیزهایی هم میتوانی بدانی اگر دنبال آن بروی میدانی اگر نروی نمیدانی. امام(ع) میفرماید همه اینها حساب و کتاب دارد چون این نوع آگاهی با آن آگاهی با همدیگر متفاوت هستند شما به علل آگاه نیستید، عارفان میبینند، عالمان میبینند، منکران و شکاکان نمیبینند و علت آن ندیدن شماست مشکل در کار خدا نیست مشکل در مغز شماست. خیلی از این روایات زیاد است. میفرماید این آبی که دهان کودک مدام سرازیر است بیرون میآید این رطوبتی است که اگر در بدن او بماند آثار وخیمی برای بچه دارد حتی ممکن است اگر این آب دهان بیرون نیاید انواع بیماریها را بگیرد بچه از نظر ضریب هوشی ممکن است خرفت شود. ممکن است بچه حتی تا دیوانگی برود. امکان فلج بعضی از اعضا در بدن بچه هست امکان لَقمه و رعشه در بدن بچه هست و شما اینها را نمیدانید و مدام میگویید ای بابا این که مدام از دهانش آب میآید خستهمان کرد! خب تو نمیفهمی که چرا این آب دارد از دهان کودک بیرون میآید. میفرماید خداوند جلّ و علا چنان که این رطوبت در این دوران کودکی که این بچه تف هم نمیتواند بکند این از دهانش بیرون بیاید و در مراحل بعد از زندگی در سلامت او اثر دارد. چون شما انسانها نادان و ناتوان هستید طوری بدن و جهان را برنامهریزی کرده و منت گذاشته که بیشتر کارها را خودش بکند به شماها نمیشود سپرد. مثلاً اگر به شما میگفتند این جریان خون بدنت را روزی یک ساعت باید بلند شوی تلمبه بزنی تا این قلبت کار کند، به نظرم 10- 20 روز میگذشت دیگر تلمبه هم نمیزدیم مگر از ترس مردن. امام صادق(ع) اصلاً خدا کارها را به شما نسپرده است کل کارها را دارد اینطوری انجام میدهد از بس دقیق و منظم است شما خیال میکنید خودش دارد میشود. میگوید اینها خودش دارد انجام میشود خودش کیست؟ آقای طبیعت؟ خانم طبیعت؟ ما کسی را به نام خانم یا آقای طبیعت داریم؟ طبیعت چیه؟ خلفت الهی است و تدبیر و مدیریت و ربوبیت الهی است. فرمود که اگر از نعمتهای بیشمار خداوند آگاه بودید که شما یک از میلیارد را هم نمیدانید و تا ابد نخواهید دانست که در سیارات و منظومهها و عمق اقیانوسها زیر لایههای خاک چه خبر است و همه اینها به نفع شماست شما تا آخر هم اینها را نخواهید فهمید. فرمود اگر اینها را میدانستید هرگز معصیت نمیکردید هرگز نافرمانی خدا را نمیکردید اگر میفهمیدید 24 ساعت در سجده بودید. مدام در حال سجده بودید پاک است خدا و بزرگ است او، نعمتش بر مستحقان و غیر مستحقان، شما مستحق بسیاری از این نعمتها نیستید و خدا برتر از آنچه که اهل باطل میپندازند و میگویند. راجع به اعضای بدن، راجع به بدنها و راجع به هضم غذا و راجع به همه چیز. من اینهایی که گفتم یک بخش کوچکی از یک روایت امام صادق(ع) در این باب بود که خواستم دوستان این بُعد را هم بشنوند که راجع به ملخ، مورچه، راجع به سیارات، راجع به دوندهها، جوندهها، راجع به انواع گیاهان و درختها، راجع به میوههای مختلف که هر کدام چه کار میکنند و چرا اینطوری است، راجع به روابط انسانها، راجع به این که چرا بعضیها معلول به دنیا میآیند، راجع به این که حکمت شکستهای زندگی چیست؟ طرف میپرسد این فقر و مرگ و بیماری، چه فایدهای دارد خب خدا ما را درست کردی درست، درست کن دیگه! که دیگر نه مریض بشویم نه فقیر بشویم نه بمیریم. امام صادق(ع) میفرماید اگر تو یکی نه مریضی نه فقر نه هیچی، تو خدا را بنده بودی؟ اگر ترس انسان از فقر و مرگ و بیماری نباشد بدترین طاغوت است پوست همه را میکَنَد. همین که شما از فقر و مرگ و مرض میترسی و میفهمی که چقدر عاجز و چقدر بدبخت هستی همین باعث میشود که یک کم آدم باشی! اگر همین هم نبود همین مقدار هم آدم نبودی همین قدر احساس کنی که تو ثروتمندترین آدم هستی! قدرتمندترین آدم هستی! تو دیگر رام نیستی ناآرام و وحشی هستی نه خدا را بندگی میکنی و نه به حق کسی احترام میگذاری. فرمودند اگر این فقر و مرض و مرگ هیچ فایدهای نداشته باشد جز همین یکی، بس است ولی حکمتها و فایدههای دیگر هم دارد همه آنچه که شما بد میدانید خوب است و شما نمیفهمید چه برسد به آن چه که خوب میدانید. خب من بخشی از روایات را خواندم خودتان به دنبال بقیه آن بروید.
راجع به این بُعد از اهل بیت(ع) کم بحث میکنند. من فقط فهرست آن را بخوانم که راجع به چه چیزهایی حتی یک حدیث، ایشان بحثهای علمی و تجربی کردند. عرضم را ختم بکنم. راجع به مغز، جمجمه، پلک چشم، پوشش قلب، نای، مِری، منافذ خروجی بدن که مواد زائد از بدنتان خارج شود و داخل نماند، کبد، معده، مغز، خون، ناخن، گوشت، رابطه قلب و ریه، آلات جنسی در زن و مرد که چرا اینجوری است؟ مو و ناخن را خدا یک طوری آفریده که رشد بکند ولی احساس نداشته باشد یعنی اگر فرض کنید ناخن شما بلند میشود هر وقت میخواهید کوتاه کنید انگار گوشت تنتان را میکَنید که اینقدر درد داشته باشد دیگر نه موهایتان را کوتاه میکنید نه ناخنهایتان را. در عین حال اینها مدام باید بیرون بیاید. طرف میگوید شما میگویید ناخن لازم است امام صادق(ع) میفرماید اگر ناخن نبود تو با انگشتهایت میتوانستی کار کنی؟ اصلاً این انگشتها را میشود جمع کرد؟ بعد ازچند ماه کار کردن از بین میرود. این ناخن باعث میشود که شما با انگشتانتان کار کنید. این دندانها فوایدش 1، 2، 3، 4 و... است این دندانها تکیهگاه لب شماست لبتان آویزان بود نمیتوانستید جمع کنید غیر از کارهایی که همهتان میدانید با دندان میشود غذا خورد و... چیزهایی که اصلاً به آن فکر نمیکنید. بعد گفت چرا خدا این کارها را میکند که اینها مدام زیاد بشود و بخواهیم اینها را کوتاه کنیم؟ از اول یک مقدار مو و ناخن تا آخر بدهد، فرمودند مو و ناخن که از بدن بیرون میآید با خودش بخشی از دردهای بدن را بیرون میآورد اگر شما مو و ناخنتان رشد نمیکرد یک دردهایی در بدن بود که از شدت آن درد میمردید. من تا حالا ندیدم در دنیا راجع به رابطه رشد مو و ناخن با بعضی از دردها در بدن کار کرده باشد. خب اگر این را بروند کار کنند یک کشف بزرگی است از این کشفها در روایات خیلی هست کسی کار نمیکند. پلک چشم، اگر پلک نداشتید اگر کنترل نمیشد اگر جنس پلک این طوری نبود اگر پلک کاملاً میپوشاند که شما از پشت پلک هیچ نوری را نمیدیدید هیچ ضرری داشت اگر پرده شفاف بود چه ضرری داشت؟ شما الآن پلکهایتان را میبیندید اصلاً اینطوری نیست که نور را نبینید یک روشنی میبینید امام صادق(ع) میفرماید حکمت این چیست؟ چرا ران پایتان گوش بیشتر دارد؟ چرا باسن آدمها گوشت دارد؟ فرمودند اگر باسنهای شما استخوانی بود میتوانستید بنشینید؟ یا راجع به حافظه، یا چرا شکم انسان... طرف آمده علیه توحید یک مقالهای نوشته، میگوید این که میگویند خدا همه چیز را با حساب کتاب آفریده، خب این شکم هزارتا مشکل پیدا میشود هی باید آن را پاره کنیم خب خدا یک زیپ یا دگمهای میگذاشت هر وقت میخواستیم دکمههای آن را باز میکردیم امام صادق(ع) به این جواب میدهند که حالا فرض کنید شکم تو زیپ داشت میدانی چه اتفاقاتی میافتاد؟ حالا کاری ندارم هرکس رد میشد زیپ آن را پایین میکشید کاری نداریم ولی چه اتفاقاتی میافتاد! چرا خداوند در انسان حیا و شرم گذاشت؟ نُطق و قدرت نوشتن، این که ندانید عمرتان چقدر است؟ اصلاً مفهوم خواب چیست؟ اگر خواب نبود یا خواب اینطوری نبود چه کار میکردید؟ نان و آب، چرا شکل انسانها با هم اینقدر فرق میکند ولی حیوانات این همه تفاوت شکل با هم ندارند. چرا راه رفتن مشکلات اینطوری دارد و راحتیهای اینطوری؟ پای جلوی حیوانات و پای پشتشان چه فرقهایی با هم دارد چرا پای انسان اینطوری است و پای حیوان این طوری است؟ چرا بچههای حیوانات به دنیا میآیند از همان اول مستقل هستند و مثل بچه انسان نیستند؟ چرا بعضی از حیوانات را خدا کاری کرد که رام انسان بشوند و اهلی بشوند؟ چون همه احیوانات که اهلی نمیشوند بعضی از آنها اهلی میشوند. بعد فواید حیوانات را میگوید. راجع به سگ. این حیوان چه حیوان زیبا و باوفایی است اگر این سگ در زندگی انسان نبود تا همین الآن چه اتفاقی میافتاد؟ چرا چهارپا دُم و دهان و پایش اینطوری است؟ فیل و خرطوم آن، آن موقع که عربها فیل ندیده بودند. میمون، تفاوت میمون با انسان و شباهتهای آن. شرمگاه حیوان ماده. چرا جسم حیوانات مو دارد پشم دارد؟ کدام حیوانات چقدر و چرا؟ پرِ پرندگان؟ چرا پاهایشان فرق دارد؟ چرا بخشی از حیوانات موقعی که میفهمند دارند میمیرند توی خلوت میروند و مخفی میشوند؟ خیلی از حیوانات اینطوری هستند میفهمند دارند میمیرند از گله جدا میشوند. یک شعری هست که میگوید ندیدی آن قوی تنها چو بمیرد به خلوت رَوَد آنگاه بمیرد. امام صادق(ع) میفرماید بررسی کردید که چرا بعضی از حیوانات که میخواهند بمیرند از بقیه جدا میشوند و توی خلوت میروند و میفهمند که دارند میمیرند؟ حیوانات باهوش، میگویند باهوشترین حیوان دنیا دلفین است. این را الآن فهمیدند امام صادق(ع) هزار و چند صد سال پیش راجع به هوش دلفین میگوید. هوش روباه، هوش بُز کوهی. راجع به افعی. راجع به ابر و باران، راجع به مورچه، مگس، عنکبوت، میگوید بدن اینها حرکاتشان را و تخمگذاری اینها و زاد و ولدشان را بررسی کنید. راجع به تخمگذاری پرندگان، چرا پرندگان رنگهای مختلف دارند؟ انواع پرها، چرا پای بعضی از پرندگان بلند است؟ گنجشک چگونه غذا میخورد؟ جغذ چگونه تغذیه میکند؟ زنبور عسل چگونه معماری میکند؟ چگونه عسل تولید میشود؟ ملخ از چه جهت ضعیف است و از چه جهت قوی است؟ حمله ملخها به مزارع چرا صورت میگیرد؟ چه زمانی صورت میگیرد؟ آفرینش ماهیها، چرا ماهیها اینقدر زیاد و انواع بسیار زیادی دارند؟ رنگ آسمان چرا اینطوری است؟ طلوع و غروب خورشید برای چیست؟ چرا زمین باید بچرخد که مدام شب و روز بشود؟ چرا 4 فصل هست؟ اگر 2 فصل بود چه میشد؟ اگر 1 فصل بود چه میشد و چه اتفاقی میافتاد؟ چرا ماه قمری؟ نور ماه اگر نبود در زندگی ما روی زمین چه اتفاقی میافتاد؟ اگر فاصله ماه با زمین از این که هست کمتر یا بیشتر بود چه میشد؟ اندازه شب و روز چرا کوتاه و بلند میشود؟ فواید گرما چیست؟ حد گرما؟ منشأ گرما و سرما؟ باد، انواع باد، ویژگی باد، راجع به هوا،راجع به صوت و صداشناسی، نظریه امواج، چرا شکل زمین اینطوری است؟ چرا آب و هوا زیاد است چرا هوا مفت است؟ اگر هوا هم کم بود چه کار میخواستیم بکنیم؟ راجع به آتش و انرژی گرما، نزول باران، حالت هوا چرا عوض میشود؟ کوهها چه فایدهای دارند؟ کوهشناسی. معدنشناسی، انواع معادن. میوهها و گیاهان، انواع گیاهان. چرا باید اینقدر حبوبات زیاد باشند؟ پوشش دانههای حبوبات چطوری است بروید بررسی و تحقیق کنید که علت آن چیست؟ چرا درخت هست؟ چرا باید گیاه هست؟ چرا انواع گیاه؟ هسته میوه قضیهاش چیست؟ چرا درختان میمیرند و دوباره زنده میشوند؟ مرگ درختان، طرف دارد انار میخورد میگوید از همین انار به تو ثابت کنم که چقدر این عالم حساب و کتاب دارد و نظم دارد بعد از همین انار به توحید برسی. شروع میکند راجع به انار صحبت میکند که این پردههای انار میان دانههای انار چیست؟ چرا هست و چه کار میکند؟ چرا بوتههای ضعیف هستند؟ میوههای بزرگ چرا هستند؟ چرا هر میوهای زمان خاصی میرسد؟ حکمت درخت نخل (خرما) چیست؟ شاخههایش چرا اینطوری است؟ گیاهان دارویی. بعد راجع به انسانشناسی، تعلیم و تربیت، افسردگی، روانشناسی و این مباحث، شبهاتی که راجع به این عالم میکنند. سؤال چه بلا و مشکلات هم برای آدمهای خوب هست هم برای آدمهای بد هست بالاخره اینها عذاب الهی است؟ یا زمینه رشد است؟ بالاخره کدامش هست؟ خدا دارد ما را به این مشکلاتی که گاهی داریم مجازات میکند؟ که همه دنیا دارند و یا این که خدا با ما خیلی میانهاش خوب است و چون خیلی با ما خوب است بلا میفرستد کدامش هست؟ امام صادق(ع) میفرماید هر دویش. هر کدام در جای خودش. مرگشناسی، مرگ چیست؟ میگویند چرا میمیریم؟ امام صادق جواب میدهند که چرا نمیریم؟ جهان هستی در یونان اسم یونانیاش چیست و آنها چه تفسیری میکردند. آن موقع نظریات مانی نظریات الحادی مطرح میشد به اسم مانویها، امام صادق(ع) شبهات را جواب میدهند. این که درک تجربی، علم حسی بدون عقل کافی نیست یعنی اگر شما حواس داشته باشید عقل نداشته باشید صوت هست، نور هست، علم نیست، یعنی علوم حسی بدون عقل، بدون علوم عقلی علم نمیشوند این یک مسئله مهمی همین الآن در فلسفه علم در سطح جهان مطرح است. آیا عقل ما خدا را میشناسد؟ فرمودند آری و نه. شناخت اقراری که بفهمی هست و چه صفاتی دارد آری. اما شناخت احاطهای که به خدا احاطه پیدا کنی نه. عقل انسان در مورد خداوند و خداشناسی آری و خیر. راجع به خورشید فلاسفه مختلف اختلاف دارند که شکل واقعی خورشید چگونه است و... امام(ع) بحث میکنند و چهار نوع شناخت را میگویند و... . پس یک بخشی هم اهل بیت(ع) دارند که من در مورد امام صادق(ع) گفتم چون ایشان فرصت این بحثها را بیشتر داشتند که ببینید در این زمینهها وارد شدند و بزرگترین انقلاب علمی در تاریخ بشر همینجا اتفاق افتاده است همین علوم جدید و تکنولوژی. راجع به صنعت و تکنولوژی امام صادق(ع) یک عالمه بحث دارند. انواع صنایع. صنایع دریایی، صنایع معدن، صنایع زیرزمینی. در روایات راجع به تسخیر هوا و فضا بحث میکنند، راجع به مدیریت آب بحث میکنند. راجع به این چیزی که الآن به آن صنعت بازیافت میگویند بحث میکنند. طرف خرما خورد هسته آن را دور انداخت امام صادق(ع) فرمود یعنی این به هیچ دردی نمیخورد؟ گفت آقا به چه درد میخورد؟ الآن شما بروید ببینید هسته خرما به چه درد میخورد؟ با هسته خرما نان تولید میشود، شیرینی تولید میشود. نوپان و بخشی از چیزها تولید میشود. همین الان از هسته خرما صدتا محصول تولید میشود. از هسته زباله. همین روایت بس است که شما صنعت بازیافت، مبارزه با اسراف و این همه چیزی که مخصوصاً ما ایرانیها در دورریزی و بهرهوری غلط در دنیا قهرمانیم! امام صادق(ع) فرمودند هیچ چیز در این دنیا خداوند نگذاشته که به هیچ دردی نخورد. همه چیز به درد میخورد برو پیدا کن. روایت دیگر امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نقل میکنند طرف آمده میگوید آقا یک بیماری هست میگویند این لاعلاج است – گوش کنید – پیامبر اکرم(ص) فرمودند هیچ بیماری لاعلاجی وجود ندارد جز مرگ که وقت آن برسد. تمام بیماریها قابل علاج است بروید پیدا کنید. یعنی پزشکی پایان ندارد یعنی علم تجربی پایان ندارد. میگوید آقا همه چیز به درد میخورد هیچی را دور نریز، برو فکر کن ببین که میشود از این چه ساخت. البته دنیا هم دارد به بخشی از اینها بعد از هزار و خوردهای سال میرسد آن هم نه به همهاش. ولی ما که این روایت را داریم نه مثل دنیا با عقل و تجربه خودمان به آن رسیدیم نه به حرف دین گوش کردیم. بیشترین نان، بیشترین نان دورریز و برق، همه اینها برای ماست.
ببخشید که طول کشید ولی حیفم آمد که اینها را نگویم. شما هم که نمیروید بخوانید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی